روزها پشت ِ سر هم
می آیند و میروند
مانند ،
کاغذ سپیدی ،
که نانوشته ورق میخورد
و من ،
به انتها ی این دفترِ نانوشته رسیده ام !
روزها پشت ِ سر هم
می آیند و میروند
مانند ،
کاغذ سپیدی ،
که نانوشته ورق میخورد
و من ،
به انتها ی این دفترِ نانوشته رسیده ام !
این نظر توسط فاطیما در تاریخ 1391/10/24 و 14:14 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام گلم
ممنونم بابت لینک فقط اگه میشه با عنوان جاده احساس بلینگ عزیزم ممنونم... منم با افتخار لینکت کردم |
این نظر توسط فاطیما در تاریخ 1391/10/23 و 19:17 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام عزیزم
ممنونم از حضورت خوشحالم کردی من کاری نمیکنم واسه تعداد کامنتا عزیزم...چون برام مهم نیست کمیت!! لطف دوستان هست من 3 سال و نمیه که این وب رو دارم......... مراقب دلت باش |
این نظر توسط فاطیما در تاریخ 1391/10/23 و 19:15 دقیقه ارسال شده است | |||
خداوندا کمک کن از چَرای زندگی دل بکنم و به چِرای زندگی فکر کنم ...
چرا که عاقبت چَرا مرگ ؛ و عاقبت چِرا تولدی دوباره است ... |
این نظر توسط sina در تاریخ 1391/10/18 و 12:04 دقیقه ارسال شده است | |||
slm leyla karet alie dokhtar
Edame bede |
این نظر توسط بهزادی در تاریخ 1391/10/18 و 11:02 دقیقه ارسال شده است | |||
خیلی قشنگه ولی امیدوارم هیچوقت به انتهاش نرسی |