loading...
خلوت شب !
لیلی بازدید : 24 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

بیزارم از تمام سه نقطه های ناپدید
این حرفهای گم از انحنای دید

 

بیزارم از خودم، دلم، خیال تو
قلبی که با وجود تو در سینه ام تپید

بیزارم از لب سرخ و چشم مست تو
چشمی که در وجود من این عشق را ندید

بیزارم از تلف سال های زندگی
عمری که غم فروخت و شادیم خرید

بیزارم از تمام گذشته، تمام حال
بیزارتر من از ماضی بعید

بیزارم از خودم، دلم، این سوال بی جواب
عشقی چرا چنین خدا در من آفرید؟

بیزارم از عذاب گناه و اینبار قلب من
باید که داده شود غسل در اسید





احسان نصری

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
مَن اِحساسَم را کُشتَم، پَس لُطفا اِحساس تعارُف نکُنید...!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 252
  • کل نظرات : 88
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 102
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 191
  • بازدید ماه : 410
  • بازدید سال : 1,495
  • بازدید کلی : 5,829
  • کدهای اختصاصی

       

       

    AvaCode.88