از این نگاه سرد و بی روح ؛
از این لبخند پر از کینه ؛
از این حالت بین زمین و هوا ؛
از این ذهنیت مسموم شده ؛
از این زبانی که مثل نیش عقرب شده ؛
از بغضی که تبدیل به غده شده ؛
از این غریبه ای که هر روز روی جسمم سواره و به اجبار با خودم به هر
طرف می کشم ؛
من از خودم میترسم !!!